ارتباطِ قلب با مغز
مترجم و گردآورنده :  حسینه روفی مترجم و گردآورنده : حسینه روفی

26/01/2011

 

 

 

قلب در واقعیت نیروی هوشمندی است و در عقب بصارت، افکار و احساسات ما قرار دارد.

 

در کلتور ها و فرهنگ های زیاد، در طولِ تاریخ، قلب انسان نتنها منبع حسن، فضیلت، عشق و علاقه بوده، بلکه منشاء هوش و فراست نیز محسوب شده است. بسیاری از کلتور های قدیمی و باستانی، منجمله بین النهرین، مصر، بابل و یونان به اثبات رسانیده اند  که  قلب عضو اصلی بدن است که بالای احساسات و تصمیم گیری ما نفوذ و مسولیت  دارد.

همچنان دیدگاه های مشابه در بارۀ  قلب به عنوان مرکز احساسات، فهم و ذکاوت، در ادیان و رسوم  مختلف مانند عبری، مسیحی، چینی، هندی و اسلام دیده میشود؛ چنانچه حتا امروز هم طب چین قلب را ارتباط بینِ مغز و جسم میپندارد. باوجود این همه روایات و تشبیهاتِ رنگارنگ،  دانشمندان در قدیم این پدیده را غلط شمرده و مغز را مسئول این همه تجاربِ زندگی میشمردند.

 

بسیاری از ما، قلب را بحیث یک عضو گوشتی که خون را به تمام بدن پمپ و جریان خون را برقرار نگاه میکند، میشناسیم. ولی در واقعیت قلب نخستین عضوِ است که در جنین، حتا قبل از تشکیل مغز شروع به فعالیت میکند. بنابرین مطالعات جدید طی سال های اخیر کشف نموده که قلب با مغز در ارتباط بوده و به همین وسیله بالای روندِ اطلاعات، ادراک، احساسات و صحت تاثیرِ واضح دارد.

 

در سالِ 1994، متخصیصین اعصاب به معلوماتِ مهیج پی بردن که قلب تنها یک عضوِ پمپ کنندۀ خون نبوده، بلکه تمامی سیستم های وجود را کنترول و سازماندهی میکند تا بتوانند با نظم و همآهنگی با هم  وظایف خود را انجام بدهند.

 

قلب دارای سیستم عصبی مستقل و مغلق بوده  که به نام مغزِ قلبی نیز نامیده میشود. این سیستم عصبی قلب دارای تقریباً چهل هزار نیورن ها (حجرات عصبی) بوده که در مراکز مختلف مغز نیز به همین تعداد حجرات موجود میباشد. سیستم عصبی قلب قادر به آموختن، بخاطر سپردن، احساس کردن و فهمیدن میباشد. پس از دانستن این واقعیت که قلب دارای سیستم عصبی و شعور شخصی است و میتواند اطلاعات را بدون کمک از مغز و نخاع شوکی مستقلاً اخذ و برسی کند، دانشمندان رازِ کامیابی عمل جراحی پیوند قلب یا ( heart transplant) را پی بردند. به طورِ معمول قلب توسط رشته های عصبی واگس (Vagus) با مغز در ارتباط میباشد. در عملِ جراحی پیوند قلب، این ارتباط  برای یک مدت خیلی طولانی از بین میرود. درین مدت زمان قلب پیوند شده توسط سیستم عصبی سالم و ذاتی خودش فعالیت خود را در میزبان یا انسان جدید ادامه میدهد. داکتر پاول پیرسل (Paul Pearsall) از پوهنتونِ آریزونا طی تحقیقات در بارۀ پیوند قلب پی برد که شخصِ گیریندۀ قلب (Reciever) یاد ها و خاطراتِ شخصِ دهندۀ قلب  (Donor)را بعد از عمل جراحی دریافت میکند. چنانچه در یکی از عملیات های پیوند قلب، یک طفل قلبِ طفلِ دیگری را که به قتل رسیده بود، در یافت کرد و بعد از عمل جراحی پیهم در خواب میدید که توسط کسی به قتل میرسد. به همین صورت این طفل توانست قاتلِ آن طفل که قلبش در وجودش پیوند شده بود شناسایی و پیدا کند.

 

قلب با مغز از چهار طریقِ جداگانه ارتباط خود را وصل میکند و این پدیده توسط علما و دانشمندان به اثبات رسیده که توسط این ارتباطات بیولوژیکی با مغز، قلب تاثیر ارزندۀ بالای فعالیت های مختلف اعضای بدن ما دارد:

 

1. ارتباط عصبی (Neurologically): از طریق انتقال امپلس ها (Impulses) یا سیگنال های عصبی

تحقیقات جدید نشان داده که امپلس ها یا سیگنال های قلبی تاثیرِ مستقیم بالای فعالیت آمیگدالا (Amygdala) یا بادامچۀ مغز دارد. آمیگدالا نقش مهمی را در فعالیت های احساساتی چون عشق، دوستی، دلبستگی و خلقیات داشته، همچنان تشخیص خطر و احساس ترس نیز از وظایف آن بشمار میرود. آمیگدالا سیگنال های قلبی را با خاطرات ذخیره شده مقایسه نموده، بالنتیجه تصمیم میگیرد.

 

 

2. ارتباط بیوشیمی (Biochemically): توسط هارمونها و انتقال دهندۀ سیگنالهای عصبی Neurotransmitters

شیوۀ دیگری ارتباطی بین قلب و مغز توسط هارمون ها برقرار میگردد. تحقیقات سال 1983 بیانگرِ این است که قلب از خود هارمون ِ را افراز میکند که بنام (Atrial Natriuretic Factor) یاد میگردد. بهمین دلیل قلب نیز فعلاٌ بحیث غدۀ اندوکراین یا ترشحی (Endocrine Gland) بشمار میرود. این هارمون بالای رگ های خون، گرده ها، غدۀ ادرنل و نواحی تنظیم کنندۀ مغز تاثیرات خود را دارد.

 

همچنان مطالعات جدید دریافت نموده که قلب دارای حجراتی مخصوصی است که بنام حجراتِ انترینسیک کاردیاک ادرینرجیک (Intrinsic cardiac adrenergic) یاد میگردند. این حجرات دو نوع مواد انتقال دهندۀ سیگنال های عصبی (Neurotransmitters) که عبارت اند از (noradrenaline and dopamine) را افراز میکنند. تا حال دانشمندان به این عقیده بودند که این دو (Neurotransmitters) صرف توسط نیورن ( حجرات عصاب) های سیستم عصب مرکزی افراز میگردد.

 

همچنان پژوهشگران به اثبات رسانیده اند که قلب هارمونِ اوکسیتوسین (Oxytocin) را، که بنام هارمون دوستی، عشق و پیوستگی هم نامیده میشود، نیز تولید میکند. برعلاوۀ تاثیراتِ این هارمون بالای مادران در هنگامی ولادت و شیردادن، مدارکِ تازۀ تحقیقاتی بیان میکند که این هارمون در عواملِ شناخت ودرک، تحمل و بردباری، توافق با محیط و اشخاص، رفتار های مغلق جنسی و مقاربتی، آموختن نشانه های اجتماعی و برقرار ساختن ارتباط پایدارِ زوجی، هم رولِ مهم و ارزندۀ را دارد. ناگفته نباید گذاشت که نظر به تحقیقات، مقدار هارمون اوکسیتوسین موجود در قلب و مغز با هم مساوی است.

 

3. ارتباط بیوفزیکی (Biophysically): از طریق فشارِ امواج خون

اطلاعات تازه، از سال 2000 بدینسو، نشان میدهد که امواج موزونِ فشار خون که وابستگی مستقیم با تپش های قلب دارد، باعث تسهیل در فرستادن اطلاعات یا سیگنال های عصبی به مغز گردیده و فعالیت مغز را تنظیم میکند. این پدیده در اشخاص هنگامی اوج بروزِ احساسات خوب روانی،  رشد قوه ابتکار و بهبود در تصمیم گیری، مشاهده شده است. همچنان توازن درفشارِامواج  خون باعث تفکر مثبت در افراد گردیده به همین دلیل است که انسان ها دوستی، محبت و دیگر افکارِ مثبت را در ناحیۀ قلب محسوس میکنند. فلهذا قلب در ایجادِ آرامش سایکوفیزیولوژیکی (روانی و جسمی) رولِ ارزندۀ را ایفاء میکند.

 

4. ارتباط  اِنرژیتیک (Energetically): توسط اثر متقابلِ نیروهای الکترومقناطیسی Electromagnetic field

تحقیقاتِ دانشمندان معروف مک کراتی (McCratyبرادلی    (Bradley)و توماسینو(Tomasino) در سالِ 2004 اطلاع داد که قلب با مغز و تمام بدن توسط نیروهای الکترومقناطیسی در ارتباط است. قلب در وجود، قوی ترین و وسیعترین انرژی الکترومقناطیسی را تولید میکند که به مقایسۀ انرژی الکترومقناطیسی مغز 500 مرتبه شدید تر میباشد و تا چندین فــُت دورتر هم قابل احساس است. این انرژی بحیث امواج انتقالی اطلاعاتِ قلبی به مغز و تمام بدن فعالیت میکنند و باعثِ هماهنگی کُلی در سراسر وجود میگردند.

 

مدارکِ تازۀ تحقیقاتی داکتر مک کراتی بیان میکند که حتاء ارتباطات دقیق و دارای  نفوذ و قدرت خاص بین قلوب بعضی از افراد، بدون نزدیکی فزیکی آنها،  نیز وجود دارد، که معاشعرت یا تماسِ انرژیتیک یا الکترومقناطیسی نامیده میشود و در یک سیستمِ مافوق از هوش، حواس، آگاهی و اراده ما در فعالیت میباشد. این معاشرت یا ارتباطِ انرژیتیکی بالای احساسِ علاقه یا نفرت بین دو فرد و روابط اجتماعی  تاثیرِ مبهمی دارد. همچنان داکتر کراتی بیان میکند یک شخص میتواند امواج قلبش را با امواجِ مغزِ دیگری هماهنگ بسازد. 

 

یک تحقیق جالب دیگری داکتر مک کراتی به اثبات رسانیده که قلب در گشودن رمز های حس ششم و دریافت ناگهانی حوادث یا اطلاعات در آینده نیز رولِ برازنده دارد. این روند از طریقِ اتصال نیروهای الکترومقناطیسی قلب با اطلاعاتِ که خارج ازسرحدِ فضا و زمان است، صورت میگیرد. تحقیقات این دانشمند بیانگر این است که قلب و مغز، هر دو قابلیتِ اخذ و پاسخ دادن به اطلاعاتِ آینده، حتاء پیش از به وقوع پیوستن یک رویداد، میباشند. جای حیرت و تعجب این است که قلب پیش از مغز این اطلاعاتِ آینده را اخذ و حس میکند.

 

به دلیل این که قلب دایم با مغز در ارتباط است، دانشمندان و محققین قلب را مرکزی نیروی هوش و فراست دانسته میگویند که قلب در عقب بصارت، افکار و احساسات قرار دارد. بهمین طور، هر چند ما شنیدن و تابعت قلب خود را بیشتر درک کنیم، به همان اندازه احساسات ما منطقی، فرهیخته و متعادل میشود و به اینصورت احتمالِ بیماری ها و امراض کم میگردد. داکتر پاول پیرسل (Paul Pearsall) از پوهنتونِ آریزونا تصدیق میکند که اگر انسان قادر به دانستنِ دستورالعملها و رمز های قلبش باشد، درک و عمل کرد های با ارزشی در زمینۀ دوستی، عبادت و شفاء خودی را از آن خود میسازد.

 

 

نکاتِ چند برای تشخیص و درک آگاهی ها و ذکاوت قلب:

1. برای ازدیاد انرژی شخصی و داخلی همیشه باید مثبت فکر کرد. قوت داخلی یا اندازۀ انرژی فزیکیٍ، فکری و احساسی ما یگانه فکتورِ است که چگونگی و کیفیت زندگی  را تعین میکند. افکارِ و احساساتِ مثبت سبب افزایش انرژی داخلی و افکار و احساساتِ منفی سبب کاهش از آن میگردد.

2. تشویق و تقویتِ عمیق ترین احساسات قلب مانند محبت، شفقت، شجاعت، صمیمیت، مواظبت، مغفرت،  خلوص، صبر، قدردانی، سپاسگزاری وغیره، باعثِ هماهنگی و پیوستگی تپش قلب گردیده، بدین وسیله تاثیرِ خوب بالای زندگی ما دارد.

3. کاهش از حالت افسردگی و تشویش سبب کاستن از دو دله گی شده و امکان درک آگاهی قلب را سهل تر میسازد.

4. تمرکز در شناخت آگاهی قلب و پی بردن اهمیت آن، قبل از تصمیم گیری، انسان را وادار میسازد تا احساساتِ خود را قدر نماید. مغز عمل کردِ منطقی دارد که در حلِ  بسیاری از موارد و پرابلم ها درست تصمیم میگیرد ولی در اکثر مسائل دیگر، مخصوصاً مسائلِ احساسات عاجز میماند. هوش و فراستِ قلبی اطلاعات را مبنی بر درک مستقیم ارائه و افاده میکند که نظر به تفکر منطقی خیلی ها وسیعتر و گسترده تر میباشد. بنابرین طرز تفکر و وسعت نظرِ ما قابل انعطاف، مبتکر، بسیط و جامع میگردد. 

 

حرف اخیر:

مطالعاتِ تازۀ ساینسی به اثبات رسانیده که فهم و آگاهی از عمل کرد قلب با مغز ظهور نموده و قلب یک رولِ ارزنده را درین پدیده بازی میکند. در واقع قلب یک عضو نهایت مغلق، با مرکز سازماندهی اطلاعاتی و سیستم عصاب مستقل بوده که با مغز در ارتباط  و آن را  تحت نفوذ خود دارد. ارتباط قلب با مغز از طریق سیستم عصاب، هارمون ها، فشارِ امواج خون و انرژی الکترومقناطیسی قلب، بر قرار میگردد. دخیل بودنِ قلب در گشودن رمز های حس ششم و دریافت ناگهانی حوادث یا اطلاعات در آینده نیز یک بخشی بسیار جالب برای دانشمندان است. این چشم دید های جدید ما را قادر به درک و دانستنِ ذهن و اجزاء آن میسازد که نتنها با محیط فزیکی در تعامل است، بلکه قابلیتِ ارتباط گرفتن با عالم معنا یا محیط غیر فزیکی را دارا میباشد. این پدیده موجبِ درک مفهوم روح بحیثِ یک عنصرِ غیر فزیکی گردیده که قدرتِ ارتباط با نظامِ هستی وروح دیگری بیرون از فضاء و زمان را دارا است. شواهد این ارتباطات عبارت از ادراکی مافوقِ حس پنجگانه مانند تیلپتی (Telepathy) یعنی افکار باهم اندیشی، پریکاگنیشن (Precognition) الهام قبل از وقوع امری، کلیرواینس (Clairvoyance) بصیرت، سایکو کینیسیز (Psycho-kinesis) حرکت یا تغیرحالت اجسام توسط روح، سایکوحیلینگ (Psychic healing) درمان روانی میباشد.

 

ممکن روزی پیشرفت بیشتر در علوم مختلف مانند طب، روانشناسی،  فزیک ذروی و غیره، قابلیت بینیش و تدوین ارتباطات قلب، مغز و روح را برای انسان فراهم و واضح بسازد.

 

ختم

 

 

 

 

مأخذ ها مترجم[1]:

 

 

 



[1] Anatomy and function of the intrathoracic neurons regulating the mammalian hear

McCraty R, Atkinson M, Bradley RT, Electrophysiological Evidence of Intuition

McCraty R, The Energetic Heart: Bioelectromagnetic Communication Within and Between People

McCraty R, Influence of Cardiac Afferent Input on Heart-Brain

The heart reinnervates after transplantation. Annals of Thoracic Surgery.

The Heart's Code by Dr. Paul Pearsall


January 27th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي